آدم بعضی کتاب ها را که میخواند توی دلش میگوید حیف آن درختی که حرام شده تا خزعبلات و تراوشات مریض گونه ی نویسنده بتواند به جاپ برسد.کتاب نوشتن که دیگر به ظاهر تنها هدف برخی نویسندگان شده نه چه چیزی نوشتن.نویسندگانی که مخاطب را به نوک خودکارشان هم نمیگیرند و تنها به تیراژ میلیونی فکر میکنند و پول و تجارت ...کافیست تنها سلبریتی باشی با مقداری پول..حتی اگر احمقی پیدا نشود که کتاب را بخرد و کسی فریب طرح جلد و عنوان گول زنک کتاب نشود بالاخره هر کتابخانه ای در هر شهر به یک جلد از آن نیاز خواهد داشت!